بدون تردید دکتر سیروس اصانلو پایه گذار جراحی پلاستیک در ایران می باشد. زحمات بی شائبه و شبانه روزی استاد در پی افکنی ساختار این رشته در کشور بر کسی پوشیده نیست. ایشان با راه اندازی برنامه آموزشی جراحی پلاستیک، سلسه جنبان روندی شدند که شکوفایی آن امروزه در قالب چند مرکز دانشگاهی که بر امر آموزش دستیاران جراحی پلاستیک اهتمام دارند، متبلور گردیده است.
جراحان پلاستیک ایران افتخار دارند که صاحب یکی از قدیمی ترین انجمن های علمی ( از سال 1334) و رشته های فوق تخصصی با برنامه آموزشی مدون در کشور می باشند.
متن زیر قسمتی از سخنرانی جناب دکتر محمد عابدی پور در مراسم ترحیم استاد میباشد.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود داند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
پدر جراحی پلاستیک ایران
استاد اصانلو حدود سه سال پیش کپی مدارک و CV خودشان را برایم ارسال کرده بودند.با توجه به اینکه در این باره با من صحبتی نکرده بودند، از این موضوع تعجب کردم.چند روز پیش که با تماس تلفنی همسر ایشان از خبر ناگوار درگذشت استاد مطلع شدم به این حقیقیت پی بردم که ایشان درگذشت خود را پیش بینی می کردند و مدارک تحصیلی و کاری خود را برای اطلاع دیگران ارسال کرده اند.
پروفسور سیروس اصانلو فرزند مدیرالدوله بودند. مدیرالدوله نظر به سوابق امانت داری و درستکاری از قبل از جنگ جهانی دوم به ریاست دیوان محاسبات ایران انتخاب شد و سپس با اقبال عمومی و با توجه به حسن شهرت به نمایندگی مجلس شورای ملی نایل آمد. ایشان از جوانی هنر را بسیار گرامی می داشت و به جمع آوری اشیا عتیقه دوران صفویه و قاجاریه و سایر امور هنری علاقه مند بود. این هنر دوستی و درک بالا از میراث فرهنگی ایران در افکار و شخصیت استاد اصانلو نمود واضح داشت .کسانی که به منزل استاد رفت و آمد داشتند میدیدند که گوشه و کنار خانه مملو از آثار هنری دوستی و هنرآفرینی است.
سیروس اصانلو شاگرد اول دبیرستان های تهران بودند و از طرف دولت برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه اعزام شدند.پس از اخذ دکترای پزشکی در رشته جراحی ، آناتومی،زنان و زایمان و جراحی عمومی در سال های 1938 و1939 موفق به اخذ گواهینامه شدند.سپس دو سال نزد پروفسور مک اییندر که از مشاهیر زمان بود در لندن با سمت آسیستانی کار کردند. پس از جنگ جهانی دوم برای ادامه آموزش جراحی پلاستیک و ترمیمی به آمریکا رفتند.در آمریکا با پروفسور آ فریخت که از بزرگان جراحی پلاستیک بودند کار می کردند و موفق به اخذ بورد جراحی پلاستیک با اجازه طبابت در نیویورک و کالیفرنیا شدند.
در سال 1947، با وجود داشتن اجازه طبابت و جراحی در آمریکا پیشنهاد کار در آنجا را قبول نکرده و میفرمایند که من بایستی به ایران برگردم و در خدمت هموطنان خود باشم.در سال 1982 عنوان استاد مشاور در رشته جراحی پلاستیک در دانشگاه کلمبیا به ایشان اعطا شد. پروفسور اصانلو در سال 1320 وارد دانشگاه تهران شد و با سمت دانشیاری، تشریح و جراحی را آموزش می دادند و پس از مراجعت از آمریکا رشته جراحی پلاستیک و ترمیمی را بنیان گذاری کردند که ثمرات این بنیان، تربیت ده ها جراح پلاستیک در سطح کشور است که خدمات آنها در درمان مجروحین انقلاب و جنگ تحمیلی چشمگیر بود.
با توجه به هوش و ذکاوت بالا که خداوند اعطلا کرده بود صلاح را در این دیدیند که به جای فرستادن هیات علمی به کشورهای پیشرفته ،از استادان و مشاهیر دنیا دعوت کنند که در دانشگاه تهران و سپس بیمارستان سوانح سوختگی به رزیدنت ها و هیات علمی آموزش دهند.و اذا از افرادی که به یاد دارم مانند پروفسور کریگلر،کاپلان ،نویمن، متیوس، گونزالس، موناستریو، یوهانس و سایرین دعوت کردند که بارها به ایران آمده و مدت دو تا سه هفته آموزش داده و جراحی می کردند و جالب توجه است که مخارج اینها را شخصا پرداخت می کردند ، این است عشق به آموزش و وطن پرستی.
درباره تاریخچه جراحی پلاستیک در ایران بدانید!
انجمن جراحان پلاستیک را بنیان گذاری کردند و سال های سال ریاست آن را به عهده داشتند. در سال 1349 با داشتن 29 سال خدمت صادقانه با تقاضای شخصی بازنشسته شدند ولی این خاتمه خدمت به مردم این مرز و بوم نبود.
پروفسور اصانلو سال ها قبل از بازنشستگی انجمن حمایت از آسیب دیدگان از سوختگی را بنیان گذاشته و با نفوذی که در جامعه داشتند با خدمت مردم بیمارستان سوانح سوختگی را در ونک بنا کردند.خدا می داند که روزها و ماهها در ساختمان نیمه تمام آنجا مینشستند و در میان گرد و خاک مشکلات عدیده ساختمان را حل و فصل می کردند و بالاخره برای حل مساله درمان سوختگی ها که خود مسئله بزرگ و درد آفرینی بود بیمارستان مدرن و بزرگ سوانح و سوختگی را بنیان گذاشتند و این یکی از آرزوهای بزرگ این شخصیت عالی مقام بود که خوشبختانه عملی شد.چرا که می دیدند بیماران سوخته مظلوم و بی کس بودند و بیمارستان ها دیگر با اکراه آنها را می پذیرفتند لذا شدیدا احساس مسئولیت می کردند و به فکر چاره جویی بودند. این بیمارستان هم اکنون یکی از بزرگترین موسسات درمانی است و به نام شهید مطهری می باشد که در جنگ تحمیلی خدمت بسیار ارزنده ای کرده و بیماران سوخته را بدون هیچ قید و شرطی می پذیرفتند.